محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

به نام منشأ تفکّر و دانایی
.....
خدایا!
یادمـان بـده ...
یادمان باشد...
یادت باشیم...
............
اگر با خدا باشیم خدا کافیست
بهترین دوست و استاد و معلم و همراه خداست
پس بیایید تصمیم بگیریم از خدای صالحین غافل نشویم ... انشاءالله
منتظر نظرات و انتقادات شما عزیزان هستم
ایمیل: montazar110@yahoo.com

کلمات کلیدی
نویسندگان

"برای او که دیر کرده است!"

دستنوشته هایی از جنس نوجوانی

"برای او که دیر کرده است!"

 

" خسته‌ شدم‌ از این‌ همه‌ شلوغی‌ و این‌ همه‌ سروصدا. باز هم‌ به‌ میان‌ مردمان‌ می‌آیم‌ و به‌ صداها گوش‌ می‌دهم‌. شاید صدایت‌ را بشنوم‌ یا ببینمت‌! هر روز به‌ دنبال‌ تو می‌گردم‌ و زمزمه‌ می‌کنم‌: «برایم‌ سخت‌ است‌ که‌ خلق‌ را ببینم‌ و تو از نظرم‌ پنهان‌ باشی‌ و هیچ‌ صدایی‌ از تو به‌ گوشم‌ نرسد.»

فرازی‌ از دعای‌ ندبه‌

 

" طلوع‌ کن‌! بودنم‌ را با بودنت‌ تازه‌ کن‌. من‌ با تو به‌ ستاره‌ها می‌رسم‌."

 

مادرم‌ می‌گوید: «همه‌ چیز دیر و زود دارد امّا سوخت‌ و سوز ندارد!»

امّا نه‌، آمدن‌ تو نه‌، دیر و زود که‌ دارد هیچ‌، سوخت‌ و سوز هم‌ دارد. باور نمی‌کنی‌؟ بیا و ببین‌ آتش‌ دوری‌ات‌ چگونه‌ دلِ ما را سوزانده‌ است‌!

 

تا کی‌ مانند پرنده‌های‌ آشیانه‌ گم‌ کرده‌ در جستجوی‌ تو باشیم‌؟ به‌ انتظار آمدنت‌ پنجره‌ای‌ رو به‌ آینه‌های‌ سبز باز کرده‌ام‌ و هر صبح‌ و شب‌ در پشت‌ این‌ پنجره‌ به‌ جادّه‌ چشم‌ دوخته‌ام‌ تا بیایی‌.


 

 

  • محض یار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی