محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

به نام منشأ تفکّر و دانایی
.....
خدایا!
یادمـان بـده ...
یادمان باشد...
یادت باشیم...
............
اگر با خدا باشیم خدا کافیست
بهترین دوست و استاد و معلم و همراه خداست
پس بیایید تصمیم بگیریم از خدای صالحین غافل نشویم ... انشاءالله
منتظر نظرات و انتقادات شما عزیزان هستم
ایمیل: montazar110@yahoo.com

کلمات کلیدی
نویسندگان

خون دل ...

ما خون دلها خورده ایم ، قرارمان برای نسل نوجوان و جوان این نبود!


 من آنروز یک عشق داشتم؛ پیروزی یا شهادت، بعضی ها امروز هر ساعت، عاشق و معشوق آدم های غریبه می شوند و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند!

 من آنروز از گِل و لای و خاک سنگرها بر لباسهای ساده ام لذت می بردم و بعضی ها امروز از شلوارهای  لیِ خاک نما و پاره پوره ی خارجی!

 من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم، بعضی ها امروز رو سری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند و دیگران راهم بسوزانند!

 من آنروز در خط مقدم، برادران غریبه زیادی را می دیدم و به همه می گفتم: خدا قوت، نه خسته برادر! بعضی ها امروز برای طرح دوستی، فقط با عجله از همه می پرسند:  ASL؟

 من آنروز در بیسیم از بچه های پشتیبان می خواستم از طرفم برای دشمن نخود و آجر و سنگ(آتش) بفرستند، بعضی ها امروز به هر ناشناسی می گویند: بـرایم شـارژ بفرست!

 من آنروز در جبهه، اوقات فراغتم را در چاله هایی قبر مانند، قرآن می خواندم و استغفار می کردم و لذت می بردم، بعضی ها امروز در چت رو م ها به دنبال عشق ناشناس و گمشده ساعتها به بطالت، پرسه می زنند و روم عوض می کنند!

 من آنروز در هنگام عملیات، در گوشی بیسیم، یا زهرا (س) و یا حسین (ع) می گفتم و بعضی ها امروز در گوشی خود، از نفس، عشق، ناز و فدایت شوم به نامحرم و ناشناس!

 من آنروز با بند انگشتانم، با ذکر استغفرالله وقت می گذراندم و بعضی ها امروز با دگمه های بیجان موبایل برای اس ام اس های عاشقانه جدید و یا کلیدهای کیبورد برای ارسال پیام های عمومی دعوت به دوستی در روم ها !

 من آنروز باد گیرم را تا روی دست و پا می کشیدم تا شیمیایی نشوم، بعضی ها امروز شلوار و مانتوی کوتاه را انتخاب کرده اند که فضا را هم آلوده کنند!

 من آنروز قبل از عملیات از حلالیت خواهی از همرزمانم و بعد از عملیات، از شکر خدا و یاد دوستان شهیدم صحبت می کردم و بعضی ها امروز از پایان سریال های عاشقانه فارسی وان و من و تو و مارک نوشیدنی های سر میز آنها !

 من آنروز بعد از عملیات از بلندگوهای گوشه و کنار خط ، بهر نبردی بی امان ... را می شنیدم ، و بعضی ها امروز با سیستم گوش خراش ماشین، آهنگ های رپ با الفاظ رکیک به ...  !

 من آنروز خواب را بر چشمانم حرام می کردم تا ذلیل حمله غافلگیرانه دشمن نشوم ، بعضی ها امروز خواب را با نگاه به مانیتور کوچک موبایل برای اعلام تعهد به نامحرم ، بر خود حرام کرده اند!
نه ! این قرارمان نبود ! ما رفتیم تا شما نیز راهمان را ادامه دهید، رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم و تو بتوانی در آرامش زندگی کنی ! رفتیم تا دشمن، نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند، رفتیم تا اطاعت کنیم از قرآن و رسول و اولی الا مر، تو هم مراعات کن! برگرد و اندکی بیاندیش ؛ ... ما خون دلها خورده ایم !

  • محض یار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی