محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

به نام منشأ تفکّر و دانایی
.....
خدایا!
یادمـان بـده ...
یادمان باشد...
یادت باشیم...
............
اگر با خدا باشیم خدا کافیست
بهترین دوست و استاد و معلم و همراه خداست
پس بیایید تصمیم بگیریم از خدای صالحین غافل نشویم ... انشاءالله
منتظر نظرات و انتقادات شما عزیزان هستم
ایمیل: montazar110@yahoo.com

کلمات کلیدی
نویسندگان

تغییر شکل جمـــــله !


روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته بود و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود . روی تابلو خوانده می شد : " من کور هستم لطفا کمک کنید ."

روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت . نگاهی به او انداخت . فقط چند سکه در داخل کلاه بود . او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ، آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد .

عصر آن روز ، روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است . مرد کور از صدای قدمهای او ، خبرنگار را شناخت از او پرسید که بر روی تابلو چه نوشته است ؟

روزنامه نگار جواب داد : " چیز خاص و مهمی نبود ، من فقط نوشته ی شما را به شکل دیگری نوشتم ." و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد .

مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلو خوانده می شد : " امروز بهار است و من نمی توانم آن را ببینم ."

نکـــــــــــته :

وقتی کارتان را نمی توانید به پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید . خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد . باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است . حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل ، فکر ، هوش و روحتان مایه بگذارید .

  • محض یار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی