«همـراه اول» مهم نیست...
- يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۰۰ ب.ظ
- ۰ نظر
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
♡❤
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم کسی هست که
اگر بخواهد "می شود" و اگر نخواهد "نمی شود"
"به همین سادگی"
کاش می دویدم
اما غصه نمی خوردم
فقط او را می خواندم و بس ...
این شهر از حوری اگر چه ازدحام است
وقتی که می بینم تو را کارم تمام است
آشوب افتاده به جان سینه ام باز
چشمان تو مشغول نوعی از قیام است
هر چند اگر نازک شود یک تیغ کاریست
ابروی بی آرایشت مانند دام است
کم صحبتی اما بیانت فوق العاده است
حیف است نطق تو به حد یک سلام است
وقتی کنار چادری ها می خرامی
دل شوره میگیرم که بانویم کدام است؟
با خواهری یک بار هم صحبت شدم من
با آن برادر راه رفتن انتقام است؟
من بچه حزب اللهی ام باشد ولی خب
عاشق شدن طبق کدام آیه حرام است؟
چون دوستت دارم قیامت با تو هستم
این جمله میدانی روایت از امام است ؟
دنبال حرف دیگری می گردی انگار
این حرفهایی که شنیدی بی ادامه است