محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

به نام منشأ تفکّر و دانایی
.....
خدایا!
یادمـان بـده ...
یادمان باشد...
یادت باشیم...
............
اگر با خدا باشیم خدا کافیست
بهترین دوست و استاد و معلم و همراه خداست
پس بیایید تصمیم بگیریم از خدای صالحین غافل نشویم ... انشاءالله
منتظر نظرات و انتقادات شما عزیزان هستم
ایمیل: montazar110@yahoo.com

کلمات کلیدی
نویسندگان

۱۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

گمشده...

گمشده

یک جوان از خانه خارج شده وبه منزل مراجعت ننموده.

از کسانی که از او اطلاعاتی در دست دارند

 تقاضا می شود به ما خبر داده وخانواده اش را از نگرانی برهانند.

جهت شناسایی راحت تر اطلاعات زیر در اختیار عموم قرار می گیرد.

1- مادر، فرزند و همسراو بیست سال است در انتظار او هستند.

2- وی ازحواس کامل برخوردار بوده و در آ خرین ملاقات

اظهار داشته دعا کنید گمنام بمانم.

3- آخرین کسانی که او را دیدند تک تیرانداز های دشمن بوده اند.

4- روی استخوان های پیشانی اش جای یک قناسه است.

5- در وصییت نامه نوشته بود به فرزندانم بگویید من رفتم تا آنان

پیروز و سرفراز بمانند.

اللهم أغن کلَّ فقیر

رَ‌بِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ‌ فَقِیرٌ‌
پروردگارا
من به هر خیری که سویم بفرستی
سخت نیازمندم...


کنکور...



بسم الله الرحمن الرحیم
یه زمانی دبیرستانیا کنکور ثبت نام میکردن ...
ولی " یه اتفاقایی" می افتاد که دیگه نمی تونستن برن کنکور بدن ...
*شادی روح شهدایی که اول جوانی شهید شدن صلوات*

گناه ، من ، خدا ...

بار اول که سایت رو باز کرد، صفحه قفل شد.

بار دوم هم صفحه قفل شد!

گفت اگه بار سوم هم قفل بشه، دیگه تو این سایت نمی رم.

برای بار سوم هم قفل شد!

به خودش گفت: بابا اینترنت اکسپلورر مشکل داره،

ربطی به خدا نداره که پیش خودت فکر کردی خدا نمی خواد تو به گناه بیفتی!

دیگه هیچ صفحه ای قفل نشد …

همیشه در محضر خدائیم…

أَیَحْسَبُ أَن لَّمْ یَرَهُ أَحَد

آیا (انسان) گمان می‏‌کند هیچ‌کس او را ندیده؟ (و نمی‏‌بیند) …


آرزویم اُمل ماندن است ...

آرزویم ” اُمل ” ماندن است در این وانفسای ” روشنفکری !! “

وقتی تو خیابون چشمم به چشم یه جوون افتاد

سرم رو برگردوندم، وقتی از کنارم گذشت ،

بهم گفت : اُمل !!

وقتی سر به زیر با ناموس مردم حرف زدم ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی تو تاکسی سوار شدم دیدم یه نامحرم کنارم نشسته ،

خودم رو جمع کردم ،

بهم گفت : اُمل !!

وقتی موقع اذان رفتم مسجد دانشگاه ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی چادر سرم گذاشتم تا کمتر جلب توجه کنم ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی با عشوه و ناز با نا محرم حرف نزدم ،

 بهم گفتن : اُمل !!

وقتی عکس بدون حجاب و برهنه ی خودمو توی فیس بوک برای کوبیدن لایک های پر از هوس نذاشتم ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی زنگ گوشیم بوی پیراهن یوسفه ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی پای ثابت بچه های هیئت شدم ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی موقع حرف زدن با نامحرم سرم پایین بود ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی در جواب رابطه دوستی پسر ترم بالایی گفتم : نه ،

بهم گفت : اُمل !!

وقتی نخواستم پشت سر دختر مردم راه برم و مزاحمش بشم ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی پشت رهبرم حرف زدن ، رگ غیرتم بالا زد ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی بهترین کتاب رمانم شد “دا” ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی گفتم توی خونمون ماهواره نداریم چون عقیدم اینه که ماهواره دقیقا همون غارت فرهنگیه ،

بهم گفتن : اُمل !!

وقتی بزرگترین آرزوم شد ” شهادت ” ،

بهم گفتن : اُمل !!

تازه فهمیدم این روزها هر کی از کنارم رد میشه ، چرا به من میگه : اُمل ؟!

 اصلا خدایا شکرت که شدم اُمل در روزگاری که هرچیز غیر از آُمل بودن بوی کفر و فساد میده …

وای از این روزگار...

آزادی...

اگـر از غـــربـــــ به " آزادی " بـنـگـری ، " آزادی " قبل از " انـقـلابــــ " است اما اگراز سمت " امــام حــسـیـن " نگاه کنی ، " آزادی " بـعـد " انـقـلابـــ " است پس بـنـگـر ! در کــدامـیـن ســو ایـسـتـاده ای سـمـت امـام حـسـیـن یا سـمـت غـــرب !؟

نردبان شهادت...

ازدواج به شرط چاقو...

گفت : طلا ندارم
اما قول می دهم هر سال ببرمت طلائیه ....

پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) :

وقتی کسی که به خواستگاری می آید و اخلاق و دین اش مایه رضایت است به او زن دهید که اگر چنین نکنید ، فتنه و فساد زمین را پر خواهد کرد.
(نهج الفصاحه ، ح247)

چندین حدیث از پیامبر اکرم که سلام و درود خداوند بر او باد در باره ازدواج مخصوصاً ازدواج آسان داریم اما متأسفانه همین انسان هایی که دم از اسلام و نماز و روزه می زنند و روی پیشانی هایشان جای مهر نقش بسته اصلاً به این احادیث کوچکترین اهمیتی نمیدند.

خاطرم هست یکی از دوستانم دختر یکی از همین آدم های خشک مقدس رو می خواست و خواستگاری هم رفته بود. اما پدر خانواده با توجه به رضایت کامل دخترخانم با این ازدواج کلاً مخالف بود. بهانه ایشون هم وضعیت مالی دوستم بود. پسری بسیار با ادب و تحصیل کرده و با کمالات. وضع مالی متوسطی هم داشتند و هیچ عیب و ایرادی نداشت. 

کار به جایی رسید که مادر دوستم از بنده خواست تا با پدر این دختر خانم صحبت کنم. هرچقدر برای پدر این دخترخانم آیه و حدیث آوردم اصلاً گوشش بدهکار نبود که نبود. دست آخر گفتم: اون اسلامی که تو داری اون اسلامی نیست که پیامبر گفته. چون تو اصلاً پیامبر رو قبول نداری. آخرش دخترش با یه پسر پولدار ازدواج کرد اما بعد یک ماه فهمیدن پسره ناراحتی اعصاب داره و هر روز دختره رو کتک میزنه. اینم از خوشبختی دخترش.


تعلقات دنیوی!!!

 انسان به این دنیا تعلق ندارد و لذا هر چه روزی برایش بهترین است

 فردای آن بی ارزش ترین است.

حاضر جوابی


روزی نویسنده جوانی از جرج برنارد شاو پرسید:

«شما برای چی می نویسید استاد؟ »

برنارد شاو جواب داد:

«برای یک لقمه نان»

نویسنده جوان برآشفت که:

«متاسفم! برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم! »

وبرنارد شاو گفت:

«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم! »

دلبر طناز


 باز بیا، باز بیا ،دلبر طناز، بیا
 دور مرو، دیر مرو، خسته نشو، باز بیا
 راحت جانم همه تو، تاب و توانم همه تو
 راز نهانم همه تو ،همدل و همراز بیا
 چشم دلم خانه ی تو، دل همه دیوانه ی تو
 مست ز پیمانه ی تو، مست سرانداز بیا
 نور چراغم همه تو ،حسرت و داغم همه تو
 جلوه ی باغم همه تو، سرو سرافراز بیا
 شعر تویی، شورتویی، نام تویی، نور تویی
 خنده تویی، سور تویی ،با دف و آواز بیا
 عود منم، رود منم، درد منم، دود منم
 آنکه نیاسود منم ، دلبر دمساز بیا

بیایید آگاه باشیم!


 در روزگاری زندگی میکنیم کـه:

 هَرزگی "مـُـــــد" اســت !

 بی آبرویــی "کلاس" اســـت !

 مَســـــتی و دود "تَفـــریــح" اســـت !

 رابطه با نامحرم "روشــن فکــری" اســت !

 گــُـرگ بــودن رَمـــز "مُوفقیت" اســـت !

 بی فرهنگی "فرهنگ" است !

 پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه "رشد ونبوغ" است !

یار من یوسف ...


 
یار من یوسف نیا !اینجا کسی یعقوب نیست

لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست

ای گل زیبای من از غربتت اشکی نریز

نازنین اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست!!!

نوبهارم در فراقت هیچ کس محزون نشد

منجی انسانیت اینجا شرایط جور نیست!

گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند...

این دعاها بر زبان است جنسشان مرغوب نیست

مهربان، اینجا همه مرعوب دنیا گشته اند

طوق ها بر گردن است و، هیچکس منصور نیست

 گر چه در هر صبح و شام، داد از تمنای ظهورت می زنند

این تمنا بر لبان است؛ قلبشان مشروب نیست..!