در مورد خودم می تونم بگم که:
اهل نا کجا آبادم .دانی که کجاست؟
پشت ان چشمه ی سرد پشت دیوار بلند
پشت ان شهر که انگار به ما مینگرد
بگذریم .............
حرفه ام عاشقی و می خواری است
نه از آن می که همه می زدگان می نوشند
من از آن لعل شرابی که طهور است عجب می نوشم
روزگارم خوب است
ساده می اندیشم
ساده هم می گویم
ولی افسوس کسی درک همین ساده ندارد انگار
بگذریم می گفتم
کنیه ام رند و لقب عاشق مست
قبله ام ابروی یار.......
من نمیدانم این همه بحث و جدل بر سر چیست؟
یکی از نان میگوید یکی هر روز پی نام ولقب
و چه کوتاه است همین فاصله ی آمدن و رفتن ما
مثل یک پلک زدن و شاید کمتر
و ببین خلق عجب غافل و سرگردانند............