پا گذاشتن روی این خون ها آسان نیست...
- جمعه, ۱۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۷:۳۵ ب.ظ
- ۰ نظر
روزگاری جنگی درگرفت.
نمیدانم تو آن روز کجا بودی...
سر کلاس؟
سر کار؟
سر زمین کشاورزی؟
جبهه؟
یه ویلای امن دور از شهر؟
نمیدانم!!!
اما میدانم خودم کجا بودم!
در گهواره!!!
روزگاری جنگی در گرفت...
من و تو شاید آنروز به قدری کوچک بودیم که اصلا نمیدانستیم جنگ یعنی چه؟؟
و اگر هم کشته می شدیم حتی نمیدانستیم به چه جرمی!
روزگاری جنگی در گرفت و عده ای بهای آزادی من و تو را پرداختند...
و امروز تو ای دوست من:
مواظب قدمهایت باش!
پا گذاشتن روی این خون ها آسان نیست....
نمیدانم تو آن روز کجا بودی...
سر کلاس؟
سر کار؟
سر زمین کشاورزی؟
جبهه؟
یه ویلای امن دور از شهر؟
نمیدانم!!!
اما میدانم خودم کجا بودم!
در گهواره!!!
روزگاری جنگی در گرفت...
من و تو شاید آنروز به قدری کوچک بودیم که اصلا نمیدانستیم جنگ یعنی چه؟؟
و اگر هم کشته می شدیم حتی نمیدانستیم به چه جرمی!
روزگاری جنگی در گرفت و عده ای بهای آزادی من و تو را پرداختند...
و امروز تو ای دوست من:
مواظب قدمهایت باش!
پا گذاشتن روی این خون ها آسان نیست....
- ۹۲/۰۸/۱۰