تلنـگر ...
- يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۰۱ ب.ظ
- ۱ نظر
حساب کردی روزی چقدر عبادت می کنی؟
واجبات و مستحبات؟
نماز و روزه، زکات و خمس؟دعا و خدمت و …
***
اگر حالش را نداریم و عبادت نمی کنیم،
حداقل مکروه انجام ندیم! گناه نکنیم ؛ دلشون نشکنیم…
فرصت اندک بودنشان می گذرد و ما می مانیم و حسرت ها…
پیامبر اکرم صلوات الله علیه : نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش عبادت است.
بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۸۰٫
مرد رو به همسرش کرد و گفت:
من با بقیه مرد ها فرق دارم...
یه موقع چادرتو قرص نگرفتی، باید منو فراموش کنی...
نبینم حتی یه تار موت بیرون باشه...
تو جمع باید پیش من بشینی...!
همکلاسیمه، دوستمه، فامیلمونه...
از اینا نداریم ، تو فقط منو میشناسی...
نا محرم...نامحرمه، پسر عمو و پسر دایی و از این جور چیزا هم نداریم...
همین طوری که بیرون چادر میپوشی و رعایت میکنی؛ اینجور جا ها هم باید همین طور باشی...
مسئولیت مالی زندگی به عهده منه...
نیازی نمیبینم بخوای بیرون خونه کار کنی...
تو خونه هم از خودت زیاد کار نکش... یک عمر بهت نیاز دارم...
تنها دختری که جلوش زانو زدم تو بودی...
اینو بدون روزی که جلوی دختری غیر از تو زانو بزنم، روزیه که بخوام بند کفش دخترمون رو ببندم...
حالا بگو، با من بودن برات سخته...؟؟!
زن هم رو به همسرش گفت:
زندگی با تو...
هر لحظه برام آرامشه...
غیر از این بود، سخت بود...
میدونی؟؟؟
آدم باید یکیو داشته باشه...
یکی که نبودنش بشه دلیل تمام خوش نگذشتن های دنیا…
یکی باید باشه که دلیل لذت بردنت زیر بارون بشه...
و برای من تو تنها کسی...
راستی بریم زیر بارون با هم قدم بزنیم...؟!
همه ساله در روز ۲۵ بهمن مطابق با ۱۴ فوریه همراه با آداب و رسوم به خصوصی برگزار می شود. جشنی
همراه با هدیه دادن و دوستی و عشق ورزیدن به نامحرم و جنس مخالف که در واقع فرصتی است تا
دوستی های خیابانی از سوی متولیان ابتذال، هویتی پوشالی یابد.
می گویند:"مریلین مونرو" (زیباترین زن تاریخ سینما) یک وقتی نامه ای نوشت به"آلبرت انیشتن"که: فکرش را بکن اگر من و تو ازدواج کنیم بچه هایمان بازیبایی من و هوش ونبوغ تو،
چه محشری می شوند!
آقای انیشتن هم نوشت:
ممنون ازاین همه لطف ودست ودلبازی خانم!واقعاهم که چه غوغایی می شود!
ولی این روی یک سکه است؛ فکرش رابکنیدکه اگرقضیه برعکس شود
چه رسوایی بزرگی برپاشود!!
ﺍﻟﻮ ﺳﻼﻡ ﻣﻨﺰﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ؟
ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻢ ﻣﺰﺍﺣﻤﯽ ﮐﻪ ﺁﺷﻨﺎﺳﺖ ...
ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﻟﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﭘﺸﺖ ﺧﻂ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﯾﮏ ﺻﺪﺍﺳﺖ ...
ﺷﻤﺎ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﯾﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺳﻼﻡ ﻭﺍﺟﺐ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻣﯿﺮﺳﺪ٬ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺟﺪﺍﺳﺖ؟
ﺍﻟﻮ....
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻗﻄﻊ ﻭ ﻭﺻﻞ ﺷﺪ!
ﺧﺮﺍﺑﯽ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﮐﻪ ﻋﯿﺐ ﺳﯿﻢ ﻫﺎﺳﺖ؟؟؟
ﭼﺮﺍ ﺻﺪﺍﯾﺘﺎﻥ ﻧﻤﯿﺮﺳﺪ ؟ﮐﻤﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ٬
ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﭼﻄﻮﺭ؟ﺧﻮﺏ ﻭ ﺻﺎﻑ ﻭ ﻭﺍﺿﺢ ﻭ ﺭﺳﺎﺳﺖ؟
ﺍﮔﺮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﻨﻢ ...
ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﺷﻔﺎﺳﺖ !
ﺩﻝ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺒﮏ ﺷﻮﻡ٬
#ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻩ_ﺍﯾﻦ_ﺩﻝ_ﺷﮑﺴﺘﻪ_ﺧﺎﻧﻪ_ﺷﻤﺎﺳﺖ ...
ﺍﻟﻮ٬ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﺨﺶ٬ ﺑﺎﺯ ﻣﺰﺍﺣﻤﺖ ﺷﺪﻡ٬
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ٬ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ...
#ﺗﺎ_ﺧﺪﺍ_ﺧﺪﺍﺳﺖ!...
قیصر امین پور
مقدمه:
چندیست که در منابع خبری نامه ای منتسب به بهزاد فراهانی خطاب به دخترش منتشر شده است که تا کنون این نامه از طرف پدر تکذیب نشده است. این که در این نامه ی بسیار کوتاه چقدر از نژاد و تعصب ایرانی آریایی و کوروش و زرتشت سخن به میان آمده و نیز این که بهزاد فراهانی در اوایل شروع برهنگی گلشیفته اش آن چنان عکس العملی نشان نداد و فقط یک جمله از او در منابع خبری منعکس بود و آنهم: "مسایل برهنگی دخترم ربطی به من ندارد." و باز هم این که بارها در دبی به همراه خانواده به دیدار دخترش رفت و عکس های یادگاری زیادی در کنار هم انداختند که هیچ نشانی از اعتراض و ناراحتی در آن دیده نمیشد، تحلیل خودش را دارد. با این وجود متن نامه را در آدامس شیک هم آوردم که بخوانید اگر نخوانده اید. تحلیل هوشمندانه با شما...
این نامه را چه بهزادخان نوشته باشد و چه ننوشته باشد، و یا منتشر کننده ی نامه چه قصد تبلیغ زرتشت و کوروش را داشته و یا نداشته باشد و یا غیره هایی دیگر از این قبیل، خالی از لطف نیست خواندنش..
" تو را دخترم نمیخوانم ،
چرا که هنر را با عریانی اشتباه گرفتی .
تو را دخترم نمی نامم
چرا که هویت اریایی را در اندام لخت خود به سخره گرفتی
تو را چه بگویم که از هنر و فهم تنها حیوانی ترین راه را برای اعتراض یافتی ،
فرزند فرهنگ باخته ام من برخودم لعنت فرستادم که یادم رفت برایت شاهنامه بخوانم ،
از کوروش و زرتشت بگویم ، لعنت به من که کنار بازیگری ،
بازی زندگی را یادت ندادم که چنین رسوایی را برای آریایی به بار آوردی ،
دیدن اندام عریانت ، زانوانم را لرزاند ،
فرزند ، چه بر سر هویت متعصب ایرانی اوردی ،
کاش مرده بودم واندام برهنه ونگاه بی رنگت ، در دستان مردم دست به دست نمیشد .
کاش تو اعتراض باشرفت میکردی . نه با اندامت ،
که فقط یک پدر را خرد کردی .
با من چه کردی
ای غریبه …! "
سَبَّحَ لِلّهِ مافِی السَّمَواتِ وَاهَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ؛.
تمام ذرات جهان خدا را حمد و تسبیح می گویند.
یکی از حقایق و معارف بلندقرآن، این است که سراسر ذرات جهان، خدا را سجده
می کنند، و به حمد و ثنا و تسبیح و تقدیس او اشتغال می ورزند و این حقیقت
جز از قرآن، از هیچ مکتبی به این گستردگی شنیده نشده است؛ به عبارت روشن
تر، همه ذرات وجود، از دل اتم ها گرفته تا درون کهکشان ها و سحابی ها این
سه وظیفه بزرگ را انجام می دهند:.
1. همه موجودات جهان، خدا را (سجده) می کنند؛.
2. سراسر جهان هستی، خدا را (حمد و ثنا) می گویند؛.
3. تمام موجودات، خدا را (تسبیح و تنزیه) می کنند.
تو گویی سراسر جهان خضوع و فروتنی، گوش و زبان، روح و احساس، درک و مسؤولیت، نور و روشنایی، علم و دانش است.
سجده با حمد و تسبیح تفاوت روشنی دارد که نیاز به بیان ندارد؛ زیرا سجده،
خضوع و ابراز کوچکی است در حالی که حمد و تسبیح بیان کمال و جمال خدا و
پیراستن اوست از نقص و عیب.