محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

گر نیـایی فقیر می میرم...

محـض یـار

به نام منشأ تفکّر و دانایی
.....
خدایا!
یادمـان بـده ...
یادمان باشد...
یادت باشیم...
............
اگر با خدا باشیم خدا کافیست
بهترین دوست و استاد و معلم و همراه خداست
پس بیایید تصمیم بگیریم از خدای صالحین غافل نشویم ... انشاءالله
منتظر نظرات و انتقادات شما عزیزان هستم
ایمیل: montazar110@yahoo.com

کلمات کلیدی
نویسندگان

نترس...!!!

نترس...!!!
دست یک باباست شاید، که قرار بود نوازش کند موهای لخت و مشکی دخترک نازش را ... اما...
نترس...!!!
دست نامزدی است شاید،که قرار بود پشت گرمی دختر مردم باشد تاآخر عمر و خوشبختش کند...اما...
نترس...!!!
دست است دیگر... دست نان آوری شاید که با نبودش حالا فقط ۵ سر عایله یتیمند ... اما...
نترس...!!!
دست است دیگر...شایددست عمویی که قراربود قهرمان قصه های برادرزاده ی سه ساله باشد...اما...

اما... بترس !!!!!!
شاید همان دستی است که قرار است جلویت را بگیرد فردا و بپرسد، بعداز ما چه کردید....؟؟؟ نترس!!!
شهدا دستگیری میکنند، دستگیرت نمی کنند... حالا که فهمیدی ترس ندارد، چشمهایت راببند، دست روی سنگ عقیق مزار یکی شان بکش... گمنام باشد بهتراست... و آهسته اشک ببار و ببار و ببار..‌.
دیدی چه سبک شدی!!!
حالا دست به دستش بده و بعد «دست علی» بده که نگذاری دستهایش از دستت جدا شود ...
حالا با خیال راحت پرواز کن ...‌ نه !!! نه!!!
پرباز کن...
«دست » علی به همراهت ...

  • محض یار

نظرات  (۱)

خیلی قشنگه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی