الف قامت “ارباب” که بر میداری ...
- يكشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۴۷ ب.ظ
- ۱ نظر
دیدار روحانی و کامرون را شاید بتوان یکی از حساسترین حواشی به وجود آمده
در سفر رئیس جمهور به نیویورک دانست. همان دیداری که برخی روزنامههای
اصلاحطلب را بر سر ذوق آورد و از آن با تعابیر مختلفی چون «بهار
تهران-لندن»، «پایان ۳۵ سال رابطه سرد»، «نیویورک پلی در مسیر تهران لندن»،
«دیدار تاریخی روحانی و کامرون» و ... یادکردند. اما این ذوقزدگی کمتر از
۲۴ ساعت دوام یافت و نخستوزیر انگلیس خیلی زود دست خود را برای ملت ایران
رو کرد. «دیوید کامرون» در سخنان خود اینگونه به ایران حمله کرد: ما
اختلافنظرهای شدیدی داریم. ایران از گروههای تروریستی حمایت میکند،
برنامه هستهایاش، رفتارش با مردمش، همه اینها باید تغییر کند.
متأسفانه در شبکه های اجتماعی عده ای از بانوان عزیز کشورمان برای خودنمایی و یا شاید هم چشم روی هم چشمی و یا اینکه بگویند از ما زیباتر مخلوقی نیست (که البته همه آن ها دچار خود کم بینی هستند) اقدام به انتشار تصاویر بزک کرده و بی حجاب خود می نمایند.
اما تأسف این قضیه زمانی بیشتر می شود که عده ای از بلهوسان و چشم چرانان زیر عکس هایشان می نویسند عجب دافی و همان بانوی ایرانی با این جمله خوشحال می شود و فکر می کند بسیار زیبا و خوشگل است و تشکر هم می کند.
و باز هم متأسفانه گروه ها و صفحاتی در همین شبکه های اجتماعی با نام های داف درست شده است و در آن اقدام به انتشار تصاویر شمار بسیار زیادی از همین دختران و زنان ایرانی نموده اند و چشم چرانان زیادی اقدام به لایک کردن و کامنت گذاشتن برای این صفحات و گروه ها می کنند.
اما خواهرم تو میدانی لغت داف ( Duff ) که این روزها بلهوسان و چشم چرانان برای عکس های بزک کرده و بی حجاب شما به کار می برند، یعنی چه و از کجا آمده و مفهوم آن چیست؟
خوب است بدانید یکی از معانی داف ( Duff ) در زبان انگلیسی یعنی سبزى هاى فاسد جنگل!، آیا ارزش بانوی نجیب و پاکدامن ایرانی به اندازه سبزی های فاسد جنگل است؟ آیا شما تا اینقدر بی ارزش هستید؟
جالب تر آن است که بدانید داف در زبان آلمانی یعنی بند کفش! و در اروپا برای دختران و زنان فاحشه به کار می رود وحتی در تایلند محلی به نام دافی جایی هست برای زنان روسپی.
و حالا تو ای خواهر من ای ناموس وطن ای نماد بانوی نجیب ایرانی آیا ارزش تو به اندازه بند کفش و سبزی فاسد و فاحشه است؟ آیا تو باید وسیله ای باشی در چشم بلهوسان برای کوچک کردن ارزش زن ایرانی؟ کاش قدر خودت را بهتر میدانستی و اینقدر ارزان خود را برای چشم های هیز به حراج نمی گذاشتی...
پ,ن : دختر سیبی است؛ که باید از درخت سر بلندی چیده شود؛ نه در پای علف های هرز ...!
منبع: معبر سایبری فندرسک
هو الرزاق
گفت: عباس آقا با این درآمدت زندگیت میچرخه؟
گفتم: خدا رو شکر ،کم وبیش میسازیم.خدا خودش میرسونه.
گفت : حالا ما دیگه غریبه شدیم لو نمیدی!گفتم: نه یه خورده قناعت میکنم گاهی اوقات هم کارجنبی انجام میدم ،خدا بزرگه نمیذاره دست خالی بمونم.
گفت: نه راستشو بگوگفتم: هر وقت کم آوردم یه جوری حل شده.خدا رزاقه، میرسونه.
گفت: ای بابا ما نامحرم نیستیم راستشو بگو!گفتم: حقیقتش یه یهودی توی بازار هست هر ماه یه مقدار پول برام میاره که کمک خرجم باشه.
گفت: آهان ناقلا دیدی گفتم. حالا شد یه چیزی.حالا فهمیدم چطوری سر میکنی.
گفتم : مرد حسابی سه بار گفتم خدا میرسونه باور نکردی یک بار گفتم یه یهودی میرسونه باور کردی.
یعنی خدا به اندازه یه یهودی پیش تو اعتبار نداره؟!!
هر چه داشت گذاشت و رفت
گفتند چه دست خالی آمده ای
گفت:
بدون هیچ زاد و توشه ای از حسنات و قلب سلیم بر شخص کریمی وارد شدم
و در پیشگاهِ کریم، بردنِ زاد و توشه، زشت ترین کار است
می گن یه روز ، ﺩﻭ تا ﻭﻫﺎﺑﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﺳﻮﺍﺭﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ می شن ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍ ﺷﯿﻌﻪ ﺳﺖ...
تصمیم می گیرن ﮐﻪ شیعه رو ﺍﺫﯾﺘﺶ ﮐﻨﻦ
ﺍﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﺑﺮﻡ ﻟﺒﻨﺎﻥ ؛ ﺍﻣﺎ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ؛ اه اه اه
نرفتم . ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺑﺤﺮﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ قبول نکردم؛ ﭼﻮﻥ ﺍﮐﺜﺮﯾﺖ
ﺷﯿﻌﻪ ﻫﺴﺘﻦ . ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﻡ ﻋﺮﺍﻕ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻫﻢ ﭘﺮﺍﺯﺷﯿﻌﻪ ﺍﺳﺖ؛
ﺭﻓﯿﻘﺶ ﮔﻔﺖ: ﺧﺐ ﭼﺮﺍ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺭﻭﭘﺎ؟؟
ﮔﻔﺖ:
ﺍﻭﻧﺠﺎﻫﻢ ﺗﺸﯿﻊ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻩ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ ؛ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮﯼ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﺮﻣﯿﺨﻮﺭﯼ...
ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﺎ ﺧﺸﻢ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﺭﻥ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺑﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ نمیری؟ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺗﻨﻬﺎ جایی هست ﮐﻪ ﺷﯿﻌﻪ ﻧﺪﺍﺭه و پر از وهابیه !!!
فقط به عشق امیرالمومنین
"اَلسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَهل بیت نبوه"
تو خیابون که راه می رفتم ناخداگاه چشمم میفتاد به خانم هایی که بدحجاب بودند. ازین وضع حسابی ناراحت و عصبی می شدم و سرم رو مینداختم پایین و افسوس می خوردم.
دلم میخواست یک کاری کنم اما چه کاری از دستم بر میومد؟ از طرفی پیامبر(ص) هم فرموده بودند : نگاه به نامحرم تیر زهر آلودی از تیرهای شیطان است. دلم می خواست به یک شکلی این تیر رو به سمت خود شیطان برگردونم که هم باعث ثواب بشه و هم باعث عاقبت بخیری زنان بد حجاب.
تا اینکه تصمیم گرفتم هر بار که ناخداگاه چشمم به خانم بد حجابی افتاد هم نگاهم رو ازش برگردونم و هم از طرف اون خانم یک صلوات بفرستم و هدیه کنم به خانم فاطمه زهرا (س) برای عاقبت بخیری اون خانم بدحجاب.
اینجوری هم من یک ثوابی می برم، هم اون خانم یک ثوابی می بره، هم برای عاقبت بخیریش کاری کرده بودم و هم اینکه تیر زهر آلود شیطان رو به سمت خودش برگردونده بودم.
حالا شما فکر کنین اگه همه آقایون اینکارو کنن اونوقت چی میشه؟؟؟
پ,ن : از وقتی که دارم اینکارو انجام میدم احساس خوبی بهم دست داده و حس رضایت دارم. شماهم امتحان کنین.
مسئولین حواسشان باشد ، راهی که این سینما می رود به هالیوودستان
است و ترسی ندارم از این که بگویم دیرنیست آن روز که همین الگوهای فرهنگی ،
قدرتمند ترین مروجین فساد و فحشا در جامعه انقلابی شوند.
در پایان باید بگویم ، این عمل شرم آور که از لیلا حاتمی سر زد به همه ثابت کرد ، آن مقام مسئول که می گفت : "هنرمند ارزشی و غیر ارزشی معنایی ندارد" ، اشتباه گفته است.
اتفاقا هنر ، هنرمند ارزشی و غیر ارزشی دارد و لیلا حاتمی یکی از همان هاست که اگر اجازه یابد مملکت را به فساد و فحشا می کشد....
مـــَــرد...
اونایی بودن که واسه خاطر حفظ ناموس مردم رفتن جنگ
نه اونائیکه سر ناموس مردم در جنگند
کسانی که از تمام هست و نیستشون گذشتن!
یه عده زیر زنجیر تانک با بدن های له شده...
یه عده هم روی مین فسفری ذره ذره آب میشدند حتی جیک هم نمیزدن تا عملیات
لو نره و سایر همرزماشون شهید نشن! و فقط بوی گوشت کباب شده بود که...
یادمون نره کی بودیم
یادمون نره کی هستیم
یادمون نره چرا هستیم
و در آخر یادمون نره خیلی خون ها ریخته شد تا من و تو توی آرامش باشیم
۱. گفتم من حرفى ندارم؛ بعضى از مسئولین و دولتمردان فکر میکنند در قضیّهى هستهاى ما با آمریکایىها مذاکره کنیم موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلى خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاکره کنید؛ ولى در همان سخنرانى اوّل امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتى نمیکنم امّا خوشبین نیستم. ببینید مرتّب پىدرپى اظهارات سخیف آمریکایىها را؛ سناتور بىآبروى آمریکایى از صهیونیستها پول میگیرد تا برود در مجلس سناى آمریکا به ملّت دشنام صریح بدهد، نه اینکه اهانت کند؛ دشنام میدهد. رؤساى کشورشان هم همینجور، در سطوح مختلف به ملّت ایران اهانت کند. البتّه تودهنى را روز بیستودوّم بهمن از مردم خوردند. یکى از علل اجتماع گرمودوّم بهمن از مردم خوردند. یکى از علل اجتماع گرمتر مردم امسال همین بود که مردم دیدند که چطور مسئولین آمریکا گستاخ، پررو، زیادهطلب، بددهن، بىادب روبهرو میشوند؛ غیرت دینى مردم آنها را به میدان کشاند تا به دشمن بگویند: اشتباه نکن، ما هستیم. ملّت ایران در این راهپیمایى بیستودوّم بهمن به همهى ما – به این حقیر، به مسئولین گوناگون، به زحمتکشانى که دارند در امور ادارهى کشور حقیقتاً زحمت میکشند؛ چه آنهایى که در باب سیاست خارجى کار میکنند، چه آنهایى که در باب سیاست داخلى کار میکنند – خواستند بگویند: خاطرتان جمع باشد، ملّت ایران ایستاده است، در صحنه است.
۲. دشمن از بمب اتم نمی ترسد چون خودش هم دارد، دشمن از انرژی هسته ای ما وحشت ندارد، دشمن از گسترش اسلام وحشت دارد اما به کوری چشم دشمن اسلام روز به روز در حال گسترش است.
پ ن پ ۱:این ها گوشه هایی از سخنان رهبری بود اما انرژی هسته ای که خود سازمان ملل مایه پیشرفت کشور ها می داند. اینک همه ی آنها تحریم شدند واین بود آخر قصه۱+۵ که دوباره پرده از روی آمریکا برداشت.
و نتیجه سال ها تلاش شهیدان شهریاری و احمدی مقدم و رضایی نژاد و…. را بر باد داد.
اما همه ی ما قبل از مذاکرات گفتیم که آمریکا هیچ وقت به قول های خود عمل نکرده و نخواهد کرد . اما خدا رو شکر که سلاحی همانند ایمان در دستمان داریم تا درمقابل آمریکایی که افسارش دست کدخدا بنیامینه بمانیم.
همچون ۸ سال جنگ تحمیلی.اما ترور دانشمندان هسته ای کار که بود.فتنه ۸۸ چطور.
پ ن پ ۲:آقای روحانی بله انرژی هسته ای رو هم دادین رفت. بعدش دست اتهامم به روی ما بلند می کنن شما هم همین جوری ساکت ماندین . به منطقه محروم کیش می روی. آیا جاهای محروم دیگری در ایران نیست.
لب مطلب: تا وقتی که آقام سیدعلی خامنه ای بر سر این مملکت است دشمنان هیچ غلطی نمی توانند بکنند و شعار مرگ بر آمریکا تا ابد جاریست.
نویسنده: یاوران ولایت
نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.
اکران فیلم شروع شد،
شروع فیلم سقف یک اتاق
دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق
, سه, چهار, پنج, ...,هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!
صدای همه در آمد.
اغلب حاضران سینما را ترک کردند,
ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین
و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.
زیرنویس:
این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و شما طاقت نداشتید...
تبادل فرهنگی چیز خوبی است
فرقش با تهاجم فرهنگی این است که در تبادل، طرفین آگاهانه آن بخش فرهنگ طرف دیگر را که برایشان مفید است انتخاب و عمل می کنند.
در فرهنگ غرب، چیزهای خوب زیادی هست، همان طور که چیزهای بد زیادی هست
از جمله خوبی هایشان پشتکار و نظم است
یکی دیگر از خوبی های فرهنگ بعضی کشورهای غربی و به ویژه هلند، دوچرخه سواری است
می گویند در آمستردام بیش از تعداد جمعیت شهر دوچرخه وجود دارد
با دوچرخه، هوای شهرشان آلوده نمی شود که مجبور شوند تهرانشان را ببرند بیرون! خودشان هر روز ورزش می کنند و جسماً و روحاً سالم می مانند، تصادف منجر به مرگ ندارند، مشکل ترافیک و سر و صدا ندارند و …
کاش گاهی در خوبی های غرب هم غرب زده می شدیم.
شرافت زن اقتضاء می کند هنگامی که از خانه بیرون می رود متین ، سنگین و با وقار باشد.
در طرز رفتار و پوشش خود باعث تحریک و تهیج نامحرمی نشود ، عملا مرد را به سوی خود دعوت نکند، زبان دار و معنی دار به سخن خود آهنگ ندهد. چرا که اسلام زن را تشویق به این کرده است که هر اندازه متین و باوقار و عفیفتر در جامعه حضور یابند و خود را در معرض دید بسیاری از مردان نگذارند بر احترامش افزوده خواهد شد.
اما متأسفانه ما امروزه شاهد هستیم که برخی دختران ایرانی پر رنگ و لعابتر و بی حجاب تر از همیشه در کوچه، خیابان، دانشگاه و یا محل کار ظاهر میشوند و هر روز هم بیشتر مردم میپذیرند که جامعه تغییر کرده است!
همچنین امروزه با صحنه هایی روبه رو می شویم که خود شرمنده خود می شویم چرا که گاهی شاهد دخترانی در خیابان هستیم که حیثیت زن بودن خود را حفظ نکرده و چشم های هوس آلود مردان را با ژست های غیر ناپسند به سوی خود جلب می کنند .
آیا حیثیت زن ایجاب می کند که اینچنین باشد؟
آیا زن بودن به جلوه گری و عشوه گری در خیابان است؟
آیا اگر ساده پوش باشند و نگاه های شهوت آلود مردان را به سوی خود جلب نکند، برخلاف حیثیت زن یا بر خلاف حیثیت مرد یا بر خلاف مصالح اجتماع یا بر خلاف اصل آزادی عمل کرده اند؟
بعضی از افراد می گویند: اگر خدا می خواست، خودش جلوی این افراد را می گرفت و توبیخشان می کرد، لابد خدا خواسته است که این کارها باشد، به ما چه ربطی دارد که مانع شویم؟
این منطق نظیر آن است که بگوییم: اگر فلان کار خوب است! چرا خدا خودش انجام نمی دهد؟ اگر سیر کردن گرسنگان خوب است، خدا خودش به آنان روزی دهد، چرا ما خرج آنان را بپردازیم؟ ( سوه یس، آیه 46)
گویا این افراد از اینکه خداوند مردم را مختار آفریده تا هر کس به انتخاب خودش عمل کند و آزمایش خودش را پس بدهد . . . غــــافــــلـــــنــــد ...
باید یواشکی رفت...
مثلاً یک روز صبح به جای دانشگاه انداخت رفت ترمینال،
اولین اتوبوس را سوار شد. پانزده ساعت در ولووی درب و داغان بیست و چند
ساله مچاله شد. از لای پردهی چرک تاب آبی و از پشت پنجرهی گرد و خاک
گرفته جاده را پایید؛ و منتظر ماند تا هوا تاریک شود و راننده بگوید:
«مشهده! رسیدیم. التماس دعا!»
بعد با لبخندی پیاده شد؛ نشست در
اتوبوس واحد و یک راست رفت حرم، تا خود صبح در شلوغی های صحن و رواق ها
گم شد. آخرش هم از فرط خواب و خستگی و ترس چوب پر خادم و «آقا نخواب!» یک
گوشه کز کرد و زانو را جمع کرد داخل شکمُ و در همان
حال هم خوابید و هم بیکسی و بی پناهی و بیچارگی خود را نشان امام داد و
شاید هم یک دلِ سیر ...
بعد صدای نقاره زنی که تمام شد و آفتاب زد،
با گردنی کج و قدمهای آهسته از باب الجواد آمد بیرون.. و دوباره ترمینال و
اولین اتوبوس ولووی بیست و چند سالهی درب و داغان و... یک دلِ تنگ که
آرام گرفته.
یک مشهد یواشکی لطفاً ...
کارشناسان فناوری اطلاعات و اینترنت اعلام کردند که نرمافزار
“وایبر” یک نسخه از نامهها و تصاویر کاربران خود را به اسرائیل می فرستد.
منبع: تسنیم
در عجبم از رهبری که می گویند 95 میلیارد دلار دارایی دارد،
کلکسیون های رنگ و وارنگ از هر نوع دارد،
170 عصای آنتیک دسته طلا دارد،
بجای نان و پنیر در صبحانه اش خاویار رشت دارد،
بجای بیت چندین و چند ویلا در شمال دارد،
عباهایی به قیمت 400 هزار دلار دارد،
هواپیمای 330 برای جابجایی اسب هایش دارد،
باغ ملک آباد به مساحت 10 هزار متر در مشهد دارد،
کمیسیون 5 سنتی از یک میلیون و نهصد هزار بشکه نفت دارد،
پس نمی دانم این چه کفش های پینه بسته ایست که او به پا دارد؟؟؟؟!!!!!
هان فهمیدم او نام و نشانی از علی (ع) دارد،
میلیون ها فدایی و جان ناقابل دارد،
خانه اش بجای فرش، موکت و نقشی از عرش دارد،
در دل هر ایرانی باغیرت جای دارد،
همچون شهدا چفیه ای بر گردن دارد،
همچون جانبازان دستی ز یادگار از دشمن دارد،
صدها هزار خاطره از جبهه و زندان دارد،
راستی یادم رفت او کفش هایی پینه بسته همچون امیرالمؤمنین علی (ع) دارد…
شهادت یادگار امام از زندگی ساده رهبری
وظیفه خود میدانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران
بگویم که من از وضع منزل حضرت آیتالله خامنهای مطلع هستم. در خانه مقام
معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی
موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر
پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان
بود- اذیت میشدم از آنجا برخاستم و به موکت پناه بردم. مرحوم حجت الاسلام
والمسلمین سید احمد خمینی.
بیت المال یعنی جایی که من،
با استفاده از آن میتوانم به هرکس که خواستم
به نامِ خودم پیام تبریک بفرستم....!
هزینه پیامک های تبلیغاتی آقای روحانی در روز عید، معادل انصراف 6500 نفر از دریافت یارانه بود!
از روز تحویل سال 93 پیامکی به نام شیخ حسن روحانی به دارندگان تلفن های
همراه ارسال شده است که در آن، نوروزی سرشار از امید و آرامش برای
گیرندگان پیامک ها آرزو شده است.
اگر متوسط نرخ ارسال پیامک برای هر سیم کارت را مبلغ 10 تومان درنظر
بگیریم، باتوجه به چندمیلیون سیم کارت بیشتر از عدد 100 میلیون که در آمار
مدیرعامل شرکت ارتباطات ثابت به آن اشاره نشده و نیز، توجه به این نکته که
برای برخی دارندگان تلفن همراه تعداد بیشتر از یک پیامک با عنوان "rouhani"
ارسال شده است، با یک حساب سرانگشتی پیش بینی هزینه میلیاردی برای چنین
اقدامی دور از ذهن نیست
1- لزوم ارسال چنین پیامکی چه بوده و با کدام ادله منطقی، چنین اقدام هزینه بری با نام رییس جمهور در کشور صورت گرفته است؟
2- آیا رییس جمهور رسانه های ارتباطی رایگان و در اختیار مانند تلویزیون با مخاطب دهها میلیونی و... کم دارد که دست به چنین اقدامی زده است؟
3- هزینه این اقدام، با هر مبلغی، از کجا تامین شده است؟ آیا شخص آقای روحانی هزینه های آن را از جیبش متقبل شده یا از بودجه بیت المال پرداخت شده است؟ اگر از بودجه بیت المال تامین شده، آیا از مردم راجع به خرج از جیب آنها اعلام نظر شده و رای موافق از ملت اخذ شده است؟
منبع: http://baein.blog.ir
به فکر نمازت باش ، مثل شارژ موبایلت!
هرکس نماز را سبک بشمارد ، بشفاعت ما دست نخواهد یافت.
فروع کافی، ج۳، ص۲۷۰
شب هنگام ؛ محمد باقر – طلبه جوان - در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.
دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشهای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی!
محمد باقر
گفت: شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد…
شاه دستور داد که تحقیق
شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور
توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر10انگشت خود را نشان داد و شاه دید
که تمام انگشتانش سوخته و …
علت را پرسید. طلبه گفت:
چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی
از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع میگذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره
از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا
از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و
پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در
آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی
یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا
صدرا اشاره نمود.
حاجی دیگر نمیخندی ...!
چه شده آن لخندهای دائمت؟
حاجی آنطور درخودت فرو رفته ای دلم غصه اش میشود ...
سرت را بالا بگیر...
به چه می اندیشی؟ از چه دلگیری؟ ...
شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟
خودتان خواستید، خودتان هم شهید شدید
آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.
حالا خودمانیم حاجی،
بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟
رفتی که آزادی داشته باشیم؟
رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر
و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟
رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند
و جشن های آنچنانی؟
رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند
دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟
حاجی جان ؛
جای پلاکت را این روزها زنجیر های قطور گرفته !
جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره
و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)!